زمانی که اجازه ورود مرا همراه با کوله باری از عشق در عمق چشمانت را دادی ، خود میدانستی اسیر چشمانت هیچ گاه ازاد نمی شود و آن لحظه که روحم را تسخیر کردی تو فهمیدی هیچ زمان روح من از تو جدا نخواهد شد. من به یاد تو و تو بی یاد مجدا از من هم قسم من با تمام کودکیم با عشق تو بزرگ شدم حال چگونه می توانم سنگ صبور غم هایم را فراموش کنم
عشق محبت و نعمتی است خدا دادی که نمی توان از وجود انسان ها جدا کرد روزی که عشق در قلب انسان نباشد مثل آیینه ای است از بی تصویری چاره ای جز شکستن ندارد